به گزارش پایگاه اینترنتی شهدای آیاده به نقل از
پایگاه اطلاع رسانی مقتدی، همزمان با سالروز میلاد حضرت علی اکبر(علیهع السلام) و هفته جوان، یادواره سومین سالگرد شهادت شهید حمید قاسم پور، اولین شهید مدافع حرم شمال فارس، در گار شهدای آباده برگزار شد.
باسمه تعالی
مجموعه پوستر شهید مدافع حرم حمید قاسمپور (1)
به مناسبت فرا رسیدن سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حمید قاسمپور، فایل مجموعه ای از پوستر های شهید حمید قاسمپور، جهت استفاده کاربران (بارپذاری در اینستاگرام؛ پروفایل شبکه های اجتماعی و . ) در سایت بارگزاری می گردد.
پوستر ((1)) شهید مدافع حرم حمید قاسمپور
دریافت فایل
پوستر ((2)) شهید مدافع حرم حمید قاسمپور
دریافت فایل
به گزارش
پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، مراسم سومین سالگرد بزرگداشت شهادت شهید مدافع حرم حمید قاسمپور برگزار می شود.
این مراسم گرامی داشت، همچون سال های گذشته، با حضور خانواده ی شهید و همرزمان و عموم مردم در جوار مزار مطهر شهید، در گار شهدای شهرستان آباده برگزار می شود.
زمان برگزاری این مراسم پنجشنبه، 1398/1/25 از ساعت 16 می باشد.
شهید حمید قاسمپور، اولین شهید مدافع حرم شمال استان فارس و از فعالان فرهنگی شهرستان آباده و رزمندگان گردان 109 قمر بنی هاشم(ع) لشکر عملیاتی 19 فجر بود، که در تاریخ 1395/1/13 در خانطومان به شهادت رسید.
به گزارش پایگاه اینترنتی شهدای آیاده به نقل از
پایگاه اطلاع رسانی مقتدی، همزمان با سالروز میلاد حضرت علی اکبر(علیهع السلام) و هفته جوان، یادواره سومین سالگرد شهادت شهید حمید قاسم پور، اولین شهید مدافع حرم شمال فارس، در گار شهدای آباده برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، چهارمین سالگرد شهادت جانباز شهید حاج علی اکبر شمشیری برگزار می گردد.
این مراسم یادبود به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت جانباز دفاع مقدس و فرهنگی بسیجی حاج علی اکبر شمشیری، پنجشنبه ی این هفته مصادف با 6 تیرماه، در گار شهدای عنایت آباد، بر سر مزار آن شهید برقرار می باشد.
خانواده شهید
هیئت عاشورائیان منتظر
به گزارش
پایگاه اینترنتی خاطرات شهدای آباده، مراسم بزرگداشت شهادت جانباز شهید، حاج علی اکبر شمشیری، عصر امروز 6 تیر ماه 1398 در گار شهدای عنایت آباد برگزار گردید.
این مراسم با حضور خانواده شهید، امام جمعه شهرستان آباده، عموم مردم و جمعی از مسئولین برگزار شد و تعدادی از دوستان شهید به بیان خاطراتی از آن شهید پرداختند.
سپس حجت الاسلام و المسلمین حسن مسعودی، تعدادی از خاطرات شهید شمشیری مربوط به فعالیت های فرهنگی او را بازگو کرد.
در ادامه نیز حجت الاسلام والمسلمین خراسانی، امام جمعه شهرستان آباده، ضمن گرامی داشتن یاد و خاطره آن شهید والامقام، به بخشی از اقدامات ارزنده ایشان در معاونت آموزش و پرورش شهرستان، پایگاه های بسیج، دفتر امام جمعه، تدوین تعدادی از کتب دینی مذهبی، برگزاری جلسات فرهنگی مذهبی و یادواره های شهدا و دعوت از فرماندهان و نویسندگان دفاع مقدس، جهت رشد و اعتلای اخلاقی نسل جوان اشاره نمود.
در پایان این مراسم نیز از اوح یادبود مزین به وصیت نامه شهید، که بر سر مزار ایشان نصب شده رونمائی شد.
در اداماه تعدادی از تصاویر این مراسم را مشاهده نمایید.
انتهای پیام/102
بسم رب اهرا .
پای خیال .
پای خیالم نمیدانم در کجاها دارد سیر می کند .
این روزها
به قصه ی کربلا رفتنم فکر می کنم
و
به قصه ی بازگشتم و کربلایی شدن و.
این سه نقطه در ادامه آوردم از برای آن است که می دانم کربلایی نشدم .
بچه تر که بودم
هروقت دلتنگ می شدم
می رفتم بهشت شهدا .
اما الان
بچه تر هم نیستم که بروم
چقدر آمدم قطعه سرداران بی پلاکم
غصه کربلا نرفتنم را برایت تعریف کردم
و اشک بود که روایت می کرد داغ و حسرتم را
اما الان که رفتم و آمدم
چه شد ؟
خودت خوب میدانی .
من دلم اربعین
پای پیاده کربلا میخواهد می فهمی .
ستون های جاده را
پشت سر بگذارم
تا برسم به اربابم .
الان که می نویسم باران چشمانم دوباره شروع کرده است
دلتنگ است
دلگیر است
شکسته است
و در خود بی صدا .
عکس های بین الحرمین
کنار حرم عمو عباس داغ دلم را تازه کرده است
عجیب داغ زده ای علمدار بر قلب سوخته ام .
یادت که نرفته است این همه راه اذن دیدار .
دلم در این ساعات همه چیز را با هم می خواهد .
به یاد همه چی افتاده است .
شهدا کمی بیایید
دوباره
کمکم .
دارم از دست می روم
زیر بار این همه نفس .
دارم از دست میروم از دست .
آقا سید مرتضی آوینی کجایی ؟
بیا روایت کن حالم را
تو
که خود میدانی من چه می گویم هوای نوشتن را خودت به سرم انداختی .
یادت می آید از کی می نویسم .
دلم میخواست
تمام عمرم را دنبال آن چه که تو رفتی و قدم در راهش گذاشتی صرف کنم
اما
عرضه اش را نداشتم و زود از دستش دادم .
بیا سید علیرضا
تو که خودت را به من نشان دادی
کجاییی
خیلی وقت است سری به من نمیزنی یادت می آید
آخرین بار میان قبرها
روی یک مزار را نشانم دادی نوشته بود:
برای رفتن باید بی قرار بود .
من بی قراری ام را بر باد دادم بر باد .
امروز گله دارم از همه شما
دلتنگ همه تان هستم می فهمید ؟
این دلتنگی دارد مرا دیوانه می کند جای عاشق کردنم .
سید یادت می آید چه تعصبی داشتم روی شما .
یادت می آید تمام غصه هایم را بر می داشتم
یادت می آید با رفیقم حاج حسین (اسم مستعار رفیقم ) می آمدیم
به دور از هیاهوی تمام آدم هایی که دور وبرتان را شلوغ کرده بودند
گوشه ای خلوت پیدا می کردیم به دور از چشم آدم ها
و قصه ی بی سرو سامانی مان را می گفتیم
حاج حسین تو یادت می آید چه شب ها و روزهایی را برای یک بروشور نمی خوابیدیم
یادت می آید حاج حسین غصه من و فکه را .
و قصه ی خودت و شلمچه و نفربر حاج حسین را .
بیا ببین کجاییم و چه شدیم.
نشد که بشود .
همه اش تقصیر خودمان است نه ؟
شلمچه اصلا بگذار از تو گله کنم .
چقدر التماست کردم چقدر
اما اسیر بازی های دنیا کردم خودم را .
حاج حسین داداشی هایمان را در بهشتی یادت می آید ؟
چقدر ساعت ها کنارشان آرام می نشستیم .
شهید گمنام خطابم به توست
تو کجایی دیگر ؟
کجایی که بدویم دنبال کاروان ها دنبال بوی پیراهن یوسف .
چقدر دوییدیم .
کجایی .
این یوسف ها چرا زلیخاها را نخریدن نکند
زلیخا نبودیم برایشان .
می بینی چه می گویم .
یاد هیأت فاطمیونمان بخیر
یادش بخیر
دهه محرم بسیج می شدیم ساعت ها پای اجاق گاز می ایستادیم برای .
بگذار ریا شود.
من دلم تنگ است و هوای نوشتنم گرفته است .
یاد گردان تخریب بخیر .
دوکوهه السلام ای خانه عشق .
ای خدا
من چه مرگم شده است
دوباره هوای جنون به سرم زده است .
گمشده مجنون شده ام .
مرا دریابید .
.
دردنوشت :
برای خدا کار نکرده ایم
می دانم .
دعا کنید برای دلم دیگر تاب ماندن ندارد .
التماس دعای فرج + شهادت
یازهرا سلام الله علیها
منبع متن
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، پیکر مطهر جانباز 70 درصد، شهید حمید ایزدی، صبح امروز، یکشنبه 20 مرداد 1398، از بنیاد شهید تا میدان ولیعصر(عج) آباده تشییع، و پس از اقامه نماز بر پیگر مطهر آن شهید، در گار شهدای آباده به خاک سپرده شد.
تصاویر از سایت پایگاه اطلاع رسانی مقتدی: http://www.moghtada.com/
تصویری از تابوت پیکر شهید حمید ایزدی
پیکر شهید حمید ایزدی، بر دستان مردم شهید پرور آباده .
اقامه نماز، بر پیکر مطهر شهید حمید ایزدی
حضور انبوه مردم آباده در تشییع پیکر شهید حمید ایزدی
انتهای پیام/110
باسمه تعالی
پیام تسلیت امام جمعه آباده، حضرت آیت الله خراسانی در پی شهادت جانباز سرافراز اسلام حمید ایزدی
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهادت شهیدی از تبار جانبازان پس از سالها تحمل جانبازی، پیامی به ما مسئولان و اتمام حجتی له مردم و هشداری به قاطبه مردمی است که از وادی جهاد و شهادت فاصله گرفته و به روزمرگی گرفتارند.
آری شهید جانباز حمید ایزدی سالهای متمادی آرام بود تا ما آرام زندگی کنیم و رنج ذلت و در اسارت بیگانه بودن را نکشیم و مادر صبور او تحمل سختی ها نمود تا عزت و سربلندی ن جامعه اسلامی را به جهان معرفی کنددرود خدا بر آن شهید و این مادر ممتاز شهرمان آباده باد.
خداوندا! ما را شرمنده شهیدانمان مفرما
سید حسن خراسانی
نماینده ولی فقیه و امام جمعه آباده 18 مردادماه 98
باسمه تعالی
حمید ایزدی جانباز 70 درصد، پس از تحمل سالها درد ورنج دوران جانبازی سرانجام صبح امروز به همرزمان شهیدش پیوست.
مراسم تشیع پیکر پاک آن شهید در روز یکشنبه مورخ بیستم مرداد ماه راس ساعت 9 صبح از مقابل بنیاد شهید وامور ایثارگران شهرستان آباده به طرف میدان ولی عصر (عج)سپس به طرف گار شهدا شهر آباده برگزار خواهد شد.
جبهه فرهنگی صدیقین آباده، شهادت این جانباز سرافراز را به خانواده ی صبور وی تسلیت و تبریک عرض می نماید.
اسد الجنوب ؛ مستند زندگی شهید سید داغر ال
اسد الجنوب، روایت زندگی سید داغر جاسم ال، فرمانده ی هور، از زمانی که جوان بود، تا روزگاری که دست به اسلحه برد و مبارزات مسلحانه علیه رژیم بعث را رهبری کرد، تا انتفاضه ی شعبانیه و روزگاری که وارد دنیای ت شد، و روز هایی که فرماندهی گردان های چریکی حشدالشعبی را برای مقابله با داعش بر عهده گرفت. کاری از حامد حزباوی
دانلود و مشاهده از لینک زیر
https://www.aparat.com/v/oLthe
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــ محمدحسن جعفری: میان فرماندهان سپاه در سالهای جنگ، 3 نفر از بقیه سنوسال بیشتری داشتند و به پیرمردهای سپاه معروف بودند، یعنی در مقطعی که میانگین سن فرماندهی 23 تا 25 سال بود، اینها سی و یکی دو سال داشتند.
از این جمع سهنفره، نورعلی شوشتری در مهرماه سال 88 در بلوچستان و حسین همدانی در مهر سال 94 در جاده دمشق به حلب به شهادت رسیدند و محمدجعفر اسدی تنها بازمانده آن جمع است که اندکی پیش از شهادت سردار همدانی، جایگزین او بهعنوان فرمانده نیروهای مستشاری سپاه در سوریه شده بود.
سردار اسدی متولد سال 1327 در روستای مهدیآباد شیراز است و اکنون 71 سال سن دارد. او پیش از انقلاب اسلامی برای امرار معاش به کشور کویت رفت و در اوج مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی به کشور برگشت و با نهضت انقلاب اسلامی همراه شد؛ بهدنبال مبارزات انقلابی همراه با خانواده خود به نورآباد ممسنی مهاجرت کرد و در آنجا با آیت الله مدنی (شهید محراب) که به آن شهر تبعید شده بود، آشنا شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پیش از آنکه سپاه استان فارس تشکیل شود، حکم تأسیس سپاه نورآباد را از جواد منصوری اولین فرمانده سپاه دریافت کرد و با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از جوانان نورآباد عازم خوزستان شد، ابتدا به پادگان گلف رفت و سپس مسئول محور فارسیات و پس از آن مسئول محور آبادان شد. با تشکیل تیپهای سپاه، تیپ امام حسن مجتبی(ع) بهفرماندهی وی تشکیل شد و پس از آن به قرارگاه فتح رفت.
در سال 1361 با سازماندهی تیپها بر اساس تقسیمات جغرافیایی (استانی)، فرماندهی تیپ 33 المهدی(عج) را بهعهده گرفت و تا پایان جنگ فرمانده این یگان ماند و در عملیاتهای بزرگی همچون رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر 1 و 2، خیبر، بدر، والفجر8، کربلای 4 و 5 و عملیات مرصاد یگان خود را فرماندهی کرد.
سردار اسدی پس از جنگ بهمدت 4 سال فرمانده لشکر 31 عاشورا و سپاه پنجم باقرالعلوم(ع) در شمالغرب کشور بود. وی پس از آن به ستاد کل سپاه رفت و بهمدت یک سال معاون بازرسی سپاه شد.
اسدی همچنین 6 سال فرمانده لشکر 19 فجر استان فارس شد و پس از آن به تهران آمد و به جانشینی فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. این سردار دوران دفاع مقدس، پس از 6 سال جانشینی فرماندهی نیرو، به ستاد کل نیروهای مسلح رفت و بهمدت 3 سال جانشین بازرسی ستادکل شد.
وی در تیرماه سال 87 با حکم فرمانده معظم کل قوا به سمت فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد و تا اردیبهشت سال 88، عهدهدار این مسئولیت بود.
اسدی سپس به ستاد کل نیروهای مسلح رفت و پس از آن برای چند سال در لبنان و سوریه حضور یافت و حتی فرماندهی نیروهای ایرانی در سوریه را نیز بهعهده گرفت. او اکنون معاون بازرسی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) است.
آنچه در ادامه خواهید خواند، مشروح گفتگوی تفصیلی خبرنگار تسنیم با سردار محمدجعفر اسدی در قالب سلسله گفتگوهای "با فرماندهان" است.
سردار اسدی کنار آیتالله ای (رئیسجمهور ایران در دوران دفاع مقدس)
تسنیم: در ابتدای گفتگو اگر لطف بفرمایید کمی در مورد خودتان و خانوادهتان صحبت بفرمایید؛ اینکه اهل کجا هستید و کودکی شما در کجا سپری شد؟
سردار اسدی: تاریخ تولد واقعی من 1357 است؛ باقی عمر در دوران طاغوت را نباید حساب کرد.
در ابتدای دهه 1320، پدر و مادرم که در منطقه 5 شیراز زندگی میکردند، از سوی خداوند صاحب اولادی شدند که نام او را امانالله گذاشتند. امانالله، دو سه سال زنده بود و بعد از دنیا رفت. خداوند فرزند دیگری به آنها داد که نامش را محمدجعفر گذاشتند. او نیز پس از مدتی از دنیا رفت. خداوند، اولاد دیگری هم به آنها داد که نام محمدکاظم را برایش انتخاب کردند. او هم متأسفانه از دنیا رفت.
پدر و مادرم خیلی مستأصل و ناراحت شده بودند تا اینکه خداوند فرزند دیگری به آنها داد که اسمش را غلامعلی گذاشتند. گوشش را سوراخ کردند و حلقهای هم در آن انداختند تا نشان غلامی حضرت امیرالمؤمنین(ع) باشد، موهایش را هم گذاشتند بلند شود تا بعد از اصلاح در مشهد، بهاندازه وزنش طلا صدقه بدهند، همچنین قربانی دادند و هر کاری توانستند کردند تا فرزندشان سالم بماند، غلامعلی منم.
برای آن سه پسری که از دنیا رفتند، سه شناسنامه گرفته بودند. قیمت هر شناسنامه هم 5 تومان بود که پول کمی نبود. کدخدای مهدیآباد ــ که آن روزها 6 کیلومتر دورتر از شیراز بود و امروز شهر 26 کیلومتر از آن گذشته است ــ پیشنهاد داد "یکی از همین شناسنامهها را به غلامعلی بدهید".
وقتی که من به سن مدرسه رسیدم، شناسنامه محمدجعفر را به من دادند. محمدجعفر، متولد سال 1322 بود، اما من متولد 1327 هستم. در واقع من تا پیش از آنکه به مدرسه بروم، غلامعلی بودم و بعد از آنکه به مدرسه رفتم، محمدجعفر شدم. مادرم هم تا وقتی که در قید حیات بود، مرا غلامعلی صدا میزدند.
** آیتالله مدنی به ما اجازه استفاده از اسلحه نداد
تسنیم: پیش از پیروزی انقلاب و در زمانی که فعالیتهای انقلابی در جامعه رنگوبوی بیشتری گرفت، شما کجا بودید و چه فعالیتی داشتید؟
سردار اسدی: پیش از انقلاب در زندان بحث بود که "آیا میتوان با شاه مقابله کرد و پیروز شد یا خیر؟"، برخی معتقد بودند که شاه خیلی قوی است و مبارزه با او فایدهای ندارد. این بحثها بین بزرگان هم مطرح میشد، اما امام خمینی(ره) از ابتدا بهدنبال سقوط شاه و برقراری حکومت اسلامی بودند و در این مسیر نیز حرکت کردند. عده مقابل میگفتند "سنگ بزرگ نشانه نزدن است. ما باید شاه را قانع کنیم تا به مذهبیون میدان بدهد".
در اواخر سال 56، برخی معتقد بودند که سقوط شاه مستم یک مبارزه 30ساله است. معلمی در زندان با ما بود که میگفت "ریشه شاه تا 10 سال آینده کنده خواهد شد"؛ اما دیگران میگفتند "این آقا توجیه نیست و غیرممکن است تا 10 سال آینده شاهی که از پشتوانه آمریکا، غرب و اسرائیل بهرهمند است، سقوط کند".
در آن سالها برخی اینگونه فکر میکردند و اصلاً امیدی به پیروزی انقلاب نداشتند؛ اما در نهایت شاهد بودیم که در بهمن سال 57 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و اگر انقلاب تا امروز مجبور به هزینه دادن مقابل دشمنان خدا و خودش نبود، ایران آبادترین کشور در جهان بود. دشمنان ما جاهلان مدرنی هستند که از تکنولوژیهای پیشرفته برای نابودی بشر و کسب منافع خود استفاده میکنند و ایستادگی در برابر چنین دشمنانی سخت اما بسیار شیرین و گواراست.
البته انقلاب اسلامی در40 سال گذشته در بسیاری از امور موفق بوده که یکی از آنها، موفقیت در مقابله با استکبار جهانی در رأس آن آمریکاست. روزگاری کسی جرئت حرف زدن علیه آمریکا را نداشت، اما امروز شاهدیم که در خود غرب علیه آمریکا شعار سر داده میشود.
تسنیم: شما خودتان هم پیش از انقلاب اسلامی مبارزه مسلحانه داشتید؟
سردار اسدی: مبارزات ما مبتنی بر فرمایشات امام خمینی(ره) بود و امام هم مبارزه مسلحانه را قبول نداشتند. ایشان تأکید داشتند که باید انسانها را آگاه و بیدار کرد.
در گروهی که ما پیش از انقلاب داشتیم، پس از جشن 2500ساله شاهنشاهی، شهید مهدی فیروزی پیشنهاد داد تا 20 عدد مقوای A.3 تهیه کنیم و بهروی آنها احادیث مربوط به مبارزه با ظالم را بنویسیم و پشت شیشههای مغازهها نصب کنیم. جمعهها هم این احادیث را جابهجا میکردیم تا پس از 20 هفته، تمامی احادیث در تمامی مغازهها نصب شده باشد؛ این اولین اقدام ما در راستای مبارزه بود.
البته بعدها که احساس کردیم ممکن است درگیریهای مسلحانه بهوجود بیاید، اسلحه تهیه کردیم، اما از آن استفاده نکردیم؛ چرا که آیت الله مدنی به ما اجازه استفاده ندادند. البته با آنهایی که با مردم مقابله میکردند، برخوردهایی شد اما مسلحانه نبود.
** سفر به پاکستان و سوریه برای مبارزه با شاه
تسنیم: ماجرای سفرتان به پاکستان و سوریه چه بود و در آنجا با چهکسانی آشنا شدید؟
سردار اسدی: گروههای بسیاری از مبارزان انقلابی در خارج کشور خصوصاً در پاکستان حضور داشتند. ما هم در هتلی در کراچی اسکان داشتیم که یکی از اعضای این گروهها به دیدن ما آمد و گفت "هتل امنیت ندارد"، و از ما خواست تا به محل ستشان در منطقه نظامآباد برویم. محل اسکان آنان طبقه دوم خانهای بود که درب مجزایی داشت. سید سراجالدین ، عبدالله نوری و حسن ابراهیمی در آن منزل بودند که با مهدی هاشمی در ایران ارتباط داشتند و از او خط میگرفتند. ما در موضوع انقلاب با آن همراه بودیم، اما خطمان متفاوت بود.
تسنیم: نگاهشان نسبت به انقلاب چگونه بود و چه رویکردی داشتند؟
سردار اسدی: همه بهدنبال مبارزه با شاه بودند. ما نیز در این قضیه شریک بودیم، البته اختلافات زیادی هم داشتیم اما آن روزها زمان مناسبی برای بحث و بیان اختلافات نبود. ما مبارزه با شاه را مبنا قرار داده بودیم و هرکسی را که در این مسیر قدم برمیداشت خودی میدانستیم و تشویق میکردیم. البته برخی که شاید اکنون هم در قید حیات نباشند، در کنه فهم و درکشان از انقلاب همراه با امام خمینی(ره) نبودند.
تسنیم: به سوریه هم سفر کردید؟
سردار اسدی: بله، به سوریه هم رفتیم و از آنجا به پاکستان آمدیم و بعد هم به ایران برگشتیم. بعد از هر سفری هم گزارشی خدمت آیت الله مدنی ارائه میکردیم.
شهید مهدی فیروزی اگرچه بهلحاظ سنی از بنده کوچکتر بود اما مسئول ما و گروه بود. قبل از حضور امام خمینی(ره) در فرانسه، سفر یکماههای هم به آنجا داشت. مهدی پس از بازگشت، در گزارشی که خدمت آیتالله مدنی ارائه کرد، گفت: "گروهی در فرانسه هستند که بهدنبال حکومت در ایران میباشند". آیتالله مدنی با تعجب پرسید که "این افراد چهکسانی هستند؟"، مهدی هم گفت: "هفتخطی بهنام یزدی، لاتی بهنام قطبزاده، آدمی موذی بهنام بنیصدر و.".
** سپاه نورآباد پیش از سپاه استان فارس تشکیل شد
تسنیم: پس از انقلاب اسلامی و قبل از اینکه سپاه استان فارس تشکیل شود، شما حکم تشکیل سپاه نورآباد ممسنی را از آقای جواد منصوری (اولین فرمانده سپاه) دریافت کردید. راهاندازی سپاه نورآباد با همکاری همان گروه بود؟
سردار اسدی: خیر؛ پیش از انقلاب، ساواک در شیراز بهدنبال دستگیری ما بود. بنا بر می که با اعضای گروه انجام دادیم، قرار شد به یکی از دو شهر کازرون و یا نورآباد ممسنی برویم و چون محمود فیروزی (از اعضای گروه) پدرش خیاط بود، یک مغازه خیاطی برای پوشش فعالیتها ایجاد کردیم. نظر بیشتر اعضا با کازرون بود، اما با دوستان شب به مسجد مشیر شیراز رفتیم و از مسجد که سیدی بهنام علوی بود، خواستیم برای ما استخاره بگیرد. نیت ما بر نورآباد بود و میخواستیم که اگر بد آمد به کازرون برویم. آن قرآن را بهدست گرفتند، اذکاری گفتند و قرآن را باز کردند، چند بار به صفحه قرآن نگاه کردند و در این بین به چهره ما هم خیره میشد، بعد پرسید: "شما میخواهید چه کنید که خداوند در انجام این کار به شما مژده داده است؟"، سید علوی بهقدری تعریف کرد که ما صبح فردا عازم نورآباد شدیم.
شهید آیت الله مدنی وجه مشترک خاطرات سردار محمدجعفر اسدی و سردار شهید حسین همدانی است. سردار اسدی در دورانی که آیتالله مدنی در نورآباد ممسنی تبعید بود با او ارتباط برقرار کرد و با هدایتهای او به فعالیتهای مبارزاتی پرداخت. سردار شهید همدانی نیز زمانی که آیتالله مدنی در همدان به فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی مشغول بود، با او ارتباط پیدا کرد و در حلقه یاران او قرار گرفت.
چهار روز پس از استقرارمان در نورآباد، آیتالله مدنی هم به آنجا تبعید شد که متوجه شدیم آنهمه تعاریف به این دلیل بود که ما به انسان بزرگواری مثل آیت الله مدنی وصل خواهیم شد. ما در آنجا کارهای انقلاب را در سطح استان و خارج از استان، انجام میدادیم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بلافاصله کمیته انقلاب اسلامی را در نورآباد تشکیل دادیم. پس از آن هم شنیدیم که مجموعهای بهنام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کشور بهوجود آمده است، از این رو به تهران رفتیم و عنوان کردیم که چون نورآباد منطقه عشایری است و ممکن است اتفاقی رخ بدهد، باید سپاه داشته باشد. آقای منصوری گفت: "ابتدا باید سپاه در مرکز استان شکل بگیرد و سپس در شهرستانها بهوجود آید"، گفتیم "تا سپاه در مرکز شکل بگیرد، ممکن است خوانین توطئهای کنند". آقای منصوری گفت "خیلی خب! چهار تا اسم به من بدهید"، حکم تشکیل سپاه نورآباد را گرفتیم و به نورآباد آمدیم.
تسنیم: تجهیزاتی هم دریافت کردید؟
سردار اسدی: حکم را که گرفتیم، پیش محسن رفیقدوست رفتم و گفتم "امکانات میخواهیم"، رفیقدوست گفت: "بهموقع آمدید". بعد هم یک ماشین نیسان، 40 قبضه اسحله ژ.3، چند صندوق مهمات، یک قبضه آرپیجی7 با شش موشک، 2 دستگاه بیسیم پی.آر.سی.77 و. به ما داد. از پادگان خلیج (از مقر حاج محسن رفیقدوست در خیابان پاسداران) حرکت کردیم و وقتی به میدان بهارستان رسیدیم، نیروهای کمیته جلوی ما را گرفتند و پرسیدند: "در ماشین چه دارید؟"، گفتم: "اسلحه"، تا گفتم اسلحه، فوراً گفت "بزنید کنار". برادری که در پادگان خلیج به ما کمک کرد تا اسلحهها را در ماشین بگذاریم، ظاهراً عضو کمیته هم بود، ما را که دید، وساطت کرد تا برویم. یک موتور به ما مأمور کرد تا بهشت زهرا(ع) با ما همراه شد تا دیگر جلوی ما را نگیرند.
** پادگان گلف اولین مرکز فرماندهی جنگ سپاه
تسنیم: شما از جمله افرادی بودید که با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ابتدا وارد پادگان گلف (پادگان مشهور فرماندهان در زمان جنگ که در اهواز مستقر بود) شدید و سپس به محورهای عملیاتی رفتید. در پادگان گلف چهکسانی حضور داشتند؟
سردار اسدی: من دوره سربازیام را در دزفول گذرانده بودم و با محیط آنجا آشنایی داشتم، لذا وقتی به اهواز رسیدیم به سپاه اهواز رفتیم تا نامهای بگیریم و به دزفول برویم. وقتی به آنجا رفتیم، برادری به ما گفت "امورات جنگ به ما ربطی ندارد. به جاده زرگان بروید. در آنجا مدرسهای است که حاج داود کریمی امورات جنگ را در آنجا انجام میدهند".
ستاد عملیات جنوب پیش از گلف در آن مدرسه مستقر بود و در روز 20 مهر 59، ستاد به گلف منتقل شد. در آن مدرسه حاج داود و فردی بهنام حاج طاهر حضور داشتند. با حاج داود سلام و علیک کردیم که ایشان بهخوبی با ما برخورد کرد و پرسید "از کجا آمدهاید و چهچیزهایی همراه با خود دارید؟"، وقتی توضیح دادم، خیلی خوشحال شد و سپس اسم مرا پرسید و گفت: "از شما خواهش میکنم که از رفتن به دزفول منصرف شوید؛ چرا که عراقیها میخواهند یک پل روی کارون بزنند تا آبادان را به محاصره در بیاورند و یک پل بزنند تا اهواز را دور بزنند شما بهتر است به یکی از دو منطقه بروید".
پس از توضیحات حاج داود، به حیاط مدرسه آمدم که دیدم آقا رحیم صفوی با یک سامسونت در دست و یک اسلحه کمری در کمرش وارد مدرسه شد.
پادگان گلف مرکز فرماندهی جنگ سپاه در جنوب بود که فرماندهان سپاه با حضور در این پادگان به تصمیمگیری در مورد عملیاتها میپرداختند. داوود کریمی، حسن باقری، رحیم صفوی و غلامعلی رشید از جمله فرماندهان پادگان گلف بودند.
تسنیم: شما سردار صفوی را میشناختید؟
سردار اسدی: در جلساتی که در تهران برگزار شده بود، ایشان را دیده بودم و میشناختم. ایشان در آن جلسات گفته بود که "ما در اصفهان نارنجک تولید میکنیم"، که به اصفهان رفتیم و از مجموعهشان هم بازدید کردیم.
اوایل سال 58 جلسهای در پادگانی که آن روزها به آن خلیج گفته میشد، برگزار شد و موضوع جلسه هم تصویب چارت تشکیلاتی سپاه بود. در آن جلسه تصویب شد که شورای سپاههای مراکز استانها هفتنفره و شورای سپاههای شهرستانها، 4نفره باشد. آقایان سالک و صفوی از اصفهان به آن جلسه آمده بودند. آقای رشید هم از دزفول آمده بود. من در آنجا با برخی از این دوستان آشنا شدم.
آقا رحیم بنده را که دیدند، گفتند "اینجا مسئول کیست و چهکار میکنند؟"، که بنده خدمت ایشان توضیح دادم. سپس بهاتفاق آقا رحیم، خدمت حاج داود کریمی رفتیم. حاج داود در اتاقی نشسته بود که نقشهای با مقیاس یکپنجاههزارم را بههمراه داشت. آن نقشه را از ارتش گرفته بود و 2 کپی از آن را هم به ما داد. من هنوز هم آن کپی نقشه را بهعنوان یادگاری از روزهای نخست دفاع مقدس نگه داشتهام.
در آن جلسه تصمیم گرفته شد تا آقا رحیم همراه با نیروهای اصفهانی به مقابله با دشمن بپردازد، برای اینکه دشمن روی کارون پل نزند و بهسمت آبادان نرود. ایشان به آن منطقه رفتند ولی وقتی رسیدند، پل زده شده بود و مجبور شدند در دارخوین و محمدیه خط تشکیل بدهند. آنجا پایگاه اصلی نیروهای اصفهان شد ما هم به محور فارسیات رفتیم و علیرغم اینکه دشمن سر پل شناسایی کرده بود با حضور رزمندگان در فارسیات نتوانستند پلی نصب کنند.
** سرلشکر رشید؛ فرماندهای در سایه
تسنیم: شما دوستی بسیار نزدیکی با سرلشکر رشید دارید، این دوستی از کجا شروع شد؟
سردار اسدی: آقای رشید از دوران نوجوانی دارای نبوغ خاصی بود و با شرکت در جلسات مذهبی و سخنرانیها، همراه با انقلاب شد. ایشان قبل از اینکه به سربازی برود، در جریان مبارزات چند بار دستگیر شد و به زندان رفت و در زندان هم مورد شکنجه قرار گرفت.
ایشان در خانوادهای فقیر اما مذهبی به دنیا آمد و گرچه کمحرف است، اما متفکر است و مسائل را بهخوبی تجزیه و تحلیل میکند. در دوران دفاع مقدس یکی از یاران بسیار مؤثر محسن رضایی بود و شاید هیچکس مانند آقای رشید، حسن باقری را نمیشناخت. ایشان تلاش داشته همواره خود را در سایه نگه دارد و حاضر نیست خود را نشان بدهد. فهم و درک وی بسیار بالاست، مسائل را عمیقتر میبیند و موضوعات را جدیتر دنبال میکند.
هیچکس بهاندازه حسن باقری به ایشان نزدیک نبود. یک روز در گلف، حسن آقا یک اسکناس 20تومانی روی میز رشید گذاشت. رشید نگاهی کرد و گفت: "این چیست؟"، حسن آقا پاسخ داد: "این را بگیر و حداقل جواب سلام ما را بده". هم ما و هم برادر رشید خندیدیم یعنی آقا رشید بسیار آرام است و در عین حال مقتدر است، بهقدری تو خودش بود که با بهترین دوستش هم چنین وضعیتی داشت. البته ایشان بسیار متدین و باتقواست و خصوصیتهای زیبایی دارد که کمتر کسی از آنها مطلع است. این خصوصیات باعث شد که بنده از همان روزهای نخست دفاع مقدس به ایشان علاقهمند شوم و در عملیات آزادسازی خرمشهر که ایشان فرمانده قرارگاه فتح بودند بنده را به سمت رئیس ستاد قرارگاه گماردند و پس از عملیات به تیپ المهدی(عج) که بعداً لشکر33 المهدی شد رفتم و پس از این عملیات تا پایان دفاع مقدس در لشکر المهدی بودم.
سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) است که پیش از انقلاب اسلامی با گروه منصورون وارد فعالیتهای مبارزاتی شد و پس از انقلاب با پیوستن به سپاه کنار حسن باقری به یکی از طراحان عملیاتی دفاع مقدس تبدیل شد که سرلشکر محسن رضایی فرماندهکل اسبق سپاه از او بهعنوان استراتژیست یاد میکند و سردار اسدی هم معتقد است که او فرماندهی است که همواره خود را در سایه نگه داشته است.
تسنیم: شما پس از پایان جنگ به سپاه پنجم و لشکر عاشورا رفتید و مسئول تأمین امنیت بخشی از مرزهای شمالغرب کشور شدید، در این دوران درگیریهایی هم با ضدانقلاب داشتید؟
سردار اسدی: مقابله دشمن با انقلاب از همان بدو تولد انقلاب آغاز شد و ضدانقلاب از درب دانشگاه تهران تا استانهای مرزی همچون کردستان، سیستان و بلوچستان، جنگلهای شمال و خوزستان حضور داشت. در دوران دفاع مقدس فعالیتهای ضدانقلاب کم شد؛ اما متوقف نشد. بهمحض اینکه دوران دفاع مقدس به پایان رسید، ضدانقلاب فعالیتهای خود را شدت بخشید. پس از دفاع مقدس تأمین امنیت مرز بانه به لشکر عاشورا سپرده شد و با ضدانقلاب از جمله کومله و دموکرات درگیر بودیم.
تسنیم: درگیری سنگینی هم داشتید؟
سردار اسدی: لشکرکشی و درگیری سنگین نداشتیم. با گروههای تروریستی مقابله میشد و برخی به هلاکت میرسیدند، برخی اسیر میشدند، برخی فرار میکردند و تعدادی هم پناهنده میشدند.
** ماجرای یک عکس یادگاری
تسنیم: در سالهای اخیر، خصوصاً پس از شهادت سردار همدانی در سوریه، عکسی از شما کنار سردار سلیمانی و سردار شهید همدانی منتشر شد که عکس جالبی بود، در مورد این عکس بفرمایید که کجا بود.
سردار اسدی: برای پاسخ باید ابتدا از امام خمینی(ره) بگویم. امام نخست ایمان به خداوند داشتند، دوم به راهی که انتخاب کرده بودند و سوم اینکه امام به امتی که خداوند در مسیر ایشان قرار داد، ایمان داشتند و چهارم، ایمان امام به عاقبت کار خود بود.
خداوند هم بر امام خمینی(ره) منت گذاشت و نسلی را در اختیار ایشان قرار داد که قبل از این، چنین نسلی را سراغ نداریم. انسانهای جوان و کمسنوسالی از میان این امت برخاستند که کارهای بزرگی انجام دادند بلکه بحمدالله با اینکه شهدای عزیزی را از دست دادیم مثل شهید باکری، شهید خرازی، احمد کاظمی، محمد ابراهیم همت، مصطفی ردانیپور و. لکن شما شاهد هستید که سلف شهدا کسی همچون سردار حاج قاسم سلیمانی امروز با استکبار چه میکنند.
خداوند در این مقطع زمانی، شخصیتهایی را به امام خمینی(ره) اعطا کرد که شاید در آینده در این حد نداشته باشیم. اینان تا وقتی که هستند، به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی خدمت میکنند. امروز خدمتهای سردار قاسم سلیمانی بر مردم منطقه پوشیده نیست. او شخصیتی بینالمللی است که تمامقد در برابر استکبار جهانی ایستاده و کارهایی را که نشدنی بهحساب میآمد شدنی کرده است.
تصویر فوق آخرین تصویر از سردار شهید همدانی است که ساعاتی پیش از شهادتش در دمشق و کنار سردار سلیمانی و سردار اسدی بهثبت رسید. سردار همدانی مهرماه 94 وقتی سردار اسدی فرماندهی مستشاران ایرانی در سوریه را بهعهده داشت، در مسیر دمشق به حلب به شهادت رسید.
شهید همدانی هم یکی از دوستان خوب ما در دوران دفاع مقدس بود. ایشان در روزهای سخت انقلاب، خوش درخشید و در زمانی به سوریه رفت که آنجا ناامن بود. از فرودگاه دمشق تا شهر دمشق، چند بار بهسوی ماشینش تیراندازی شد که مجبور شد با نفربر به شهر برود. در آن روزها حاج حسین همدانی یار آقای سلیمانی بود و بهمدت 3 سال توانست در قالب کار مستشاری مبارزه با داعش را سر و سامان بدهد و حتی خود را به حلب برساند و کسانی را که در حلب در محاصره بودند نجات دهد. در جنوب سوریه نیز خود را به سویدا و درعا رساند. سردار همدانی کارهای بزرگی در سوریه انجام داد. آن زمانی هم که بنده در سوریه مسئولیت داشتم، سردار همدانی دلش در سوریه بود و کارهای آنجا را پشتیبانی و نفرات را سازماندهی میکرد.
اما ماجرای عکس، عکس مربوط به چند ساعت پیش از شهادت سردار همدانی است. سردار قاسم سلیمانی و حسین همدانی و اینجانب جلسهای در دمشق داشتیم و قرار بود بعد از ناهار، دونفری به حلب برویم، البته گفتم "من جلسهای دارم و بعد از آن جلسه به حلب میرویم". سردار همدانی مخالفت کرد و گفت "اگر با یک ماشین برویم و اتفاقی رخ بدهد، ما را ملامت میکنند که هر دو در یک ماشین بودند، لذا من میروم و شما بعد از جلسه بیایید."، که ایشان رفتند و در مسیر حلب به شهادت رسیدند.
** درخواست آمریکاییها از بشار اسد چه بود؟
تسنیم: با توجه به اینکه شما در سوریه مسئولیت داشتید، وضعیت امروز سوریه را در مقایسه با روزهای اول بحران چطور ارزیابی میکنید؟ نقش آمریکا، غربیها و صهیونیستها در کمک به تروریسم چیست؟
سردار اسدی: بساطی که در سوریه بهوجود آمد بر سر شخص بشار اسد انقلابی فرزند حافظ اسد بود. در دوران دفاع مقدس تنها یک نفر و یک کشور با فهم، شعور، درک و معرفت از ایران دفاع کرد و آن هم حافظ اسد رئیس جمهور سوریه بود. قذافی در دوران جنگ به ما کمک میکرد اما بهاندازه درک و معرفت حافظ اسد نبود. قذافی در مرام و ساختار دیگری بود. دیگر کشورها بهخصوص تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر شیاطین بهسرکردگی شیطان بزرگ در برابر ایران بودند.
ما بهدلیل دوستی کشور سوریه و حافظ اسد با ایران، توانستیم به هسته اولیه مقاومت و حزبالله کمک کنیم. مقام معظم رهبری از ابتدا نیز تأکید بر این داشتند که ایران نباید در لبنان ریشه بزند بلکه باید بهمانند قَیّمی کنار درخت حزبالله کمک کند تا آن درخت بزرگ و تناور شود و مقابل باد و طوفان از آن درخت محافظت کند. تناور شدن درخت حزبالله نیازمند پذیرش آن از طرف محیط و منطقه است؛ منطقهای که در یک سوی آن فلسطین اشغالی و در سوی دیگر آن سوریه قرار دارد. آن کشوری که مجال داد تا درخت حزبالله تناور شود، سوریه بود.
در دیداری سیّد حسن نصرالله گفت: "در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، سوریه یک فشنگ هم به ما نداد، اما همین قدر که راه باز بود تا با ایران ارتباط داشته باشیم، خوشحال بودیم. پس از اینکه بشار اسد رئیس جمهور شد، برای عرض تسلیت بهدلیل فوت پدرش و عرض تبریک بهدلیل انتخابش بهعنوان رئیس جمهور به سوریه رفتیم. بشار اسد به من گفت که برای من شما در اولویت هستید»".
نصرالله ادامه میدهد و میگوید که "بشار اسد به من گفت این احمقها (آمریکاییها) دو نفر از قطر و عربستان سراغ من فرستادند و گفتند که؛ شما در لبنان بمانید و در آنجا همهکاره باشید، حتی خودتان با دو لشکر در مرز فلسطین اشغالی آرایش بگیرید، اما فقط حزبالله را خلع سلاح کنید. من به آنها گفتم که "شما برای این مأموریت، دو فرضیه دارید که یک فرضیه صحیح و یک فرضیه غلط است؛ فرضیه اول شما این است که بشار جوان است و این صحیح است، اما فرضیه دوم شما این است که بشار چون جوان است، احمق هم هست. این فرضیه غلط است. امروز در جنوب لبنان کنار هر درخت و هر تختهسنگی یک سرباز حزباللهی رایگان از دمشق حفاظت میکند، آنوقت من اینها را بردارم و 2 تا تابلو آنجا بگذارم که در یک ساعت اسرائیلیها آن را برمیدارند و این حماقت است».
سوریه را تهدید کردند که از لبنان خارج شود و علیرغم تحلیلهایی گوناگون که در منطقه صورت میگرفت، سوریه از لبنان خارج شد و همه چیز را به حزبالله واگذار کرد و یک نفر بهاسم شهید محمد سلیمان را بهعنوان رابط و نماینده خودش و حزبالله قرار داد. یک بار نیمههای شب همراه با عماد مغنیه به درب منزل محمد سلیمان رفتیم که ایشان هم با روی گشاده ما را تحویل گرفت و گفت: سیدالرئیس به من دستور داده است که هرچه میخواهید به شما بدهم». این دیدار مربوط به سال 2004 یا 2005 است. سوریها کمکهای خوبی به حزبالله کردند".
در جریان جنگ 33روزه نیز سوریه مرزها را باز کرد و دستور داد که هر لبنانی با هر دین و منشی میتواند به سوریه بیاید. سوریها مدارس را هم در اختیار آنان قرار دادند و بههنگام برگشت خانوادههای لبنانی، به هرکدام هدیهای دادند.
طبیعتاً استکبار برنمیتابد که چنین فردی رئیس جمهور سوریه باشد، در این راستا، طراحیهایی انجام دادند و از بیداری اسلامی نیز سوء استفاده کردند و آشوبها و درگیریها را به سوریه کشاندند که از درعا آغاز شد. برخی کشورهای منطقه همچون عربستان، قطر و ترکیه نیز پشتیبانیهای تسلیحاتی زیادی از این تحرکات انجام دادند. در ادامه آمریکاییها و اسرائیلیها وقتی که دیدند، کاری از اینها ساخته نیست، خود وارد صحنه شدند.
غربیها و آمریکاییها تصورشان این بود که بشار اسد توان تحمل این فشارها را ندارد و ظرف چند روز یا فرار م
اسم شب یلدا که میاد ، همه یه لبخندی می زنیم که معنیش اینه که با این اسم کلی خاطره داریم .
یاد خونه گرم پدربزرگ ، دور هم جمع شدن ها ، گل گفتن و گل شنیدن ها ، انارای دون کرده که توی کاسه بلور بهمون چشمک می زنن و هندونه های قرمز و شیرین که بدحوری آدم رو وسوسه می کنن.
و بعدش یکی که نفسش پاکه برامون یه تفعلی به حافظ می زنه و بعد هم هر کی هم صحبتش رو پیدا میکنه و صحبت ها گل میندازه. خودمونیم ، تا حالا نشستی یه گوشه و فکر کنی به شب یلدا _ خب اگه فکر کردی و جوابشو پیدا کردی ، که هیچ ، اگه نه، خب؛ باز هیچ ! _
شب یلدا شبیه که _ همون طور که می دونین ، طولانی ترین شب ساله _ هر کسی دوست داره طولانی ترین شب سال رو با کسانی باشه که دوسشون داره برو بچه های عاشق . . . ! راستش ما فکر کردیم اگه بشه و انشاءالله شما دست یاری بدید و طولانی ترین شبمون رو با شهدا بگذرونیم مه.
این طوری دلمونو از تنهایی در میاریم و این بار کنار خود عشق ، غزل حافظ میخونیم.
می خوایم به شهدا بگیم : دلمون می خواد تویه شادی و غم ، باهاتون شریک باشیم . دلمون می خواد رفقاتمون رو بهتون ثابت کنیم .
آدم که شب یلدا خونه غریبه نمی ره ، تو هم اگه مثل ما آشناتر از شهدا سراغ نداری ، بیا یه نفسی تازه کنیم ، شاید صحبت گل انداخت و به تو هم یه راز مگو گفتن . رفیق . ! بفرما انار بهشتی .!
شب یلدا به یاد شهدا، شهدای دفاع مقدس شهدای مدافع حرم
هدیه یک صفحه قرآن کریم به روح مطهر شهدا.
انار برایت شکسته ام که غمم را
به این بهانه برای تو دانه دانه بگویم.
یلداتون شهدایی
برای دریافت پوستر کلیک کنید
دختر شهید سپهبد سلیمانی: با خون پدر شهیدم در میدان نبرد حریف میطلبم
دختر سردار شهید سلیمانی گفت: بهعنوان کوچکترین فرزند حاجقاسم، قسم میخورم تا آخرین لحظه عمرم دست از ولایت برنخواهم داشت و با شیطان بزرگ مبارزه میکنم و با خون پدر شهیدم در میدان نبرد حریف میطلبم.
زینب سلیمانی ظهر امروز در جمع نمازگزاران جمعه در مصلی امام علی شهر کرمان با تشکر از حماسه حسینی مردم در تشییع پیکر پدرش اظهار داشت: به نوبه خود و خانوادهام به خانواده کسانی که در حادثه مراسم تشییع مصیبت دیدهاند، تسلیت میگویم.
دختر سردار شهید سلیمانی با بیان اینکه شهادت حاجقاسم مصیبتی عظیم و جبرانناپذیر است، عنوان کرد: بیش از شهادت باید به اندیشه، منش و ولایتمداری ایشان نگاه کنیم، ایشان تمام جهاد و وظیفه خود را در راه ولایتمداری میدید و ماندن در راه ولایت و خط رهبری را به ما توصیه میکرد.
وی با اشاره به اینکه موجی که در دنیا بهدنبال شهادت پدرم ایجاد شد بهدلیل خدمات ارزشمند ایشان نبود، بیان کرد: دنیا فهمید که دغدغه سردار قاسم سلیمانی در هر شرایطی، حفظ وحدت و همبستگی مردم در سراسر دنیا بود.
زینب سلیمانی با تأکید بر اینکه آمریکا با ترور پدرم بزرگترین و احمقانهترین حرکت را انجام داد، تصریح کرد: شهادت پدرم نه تنها موجب ضعف ایران اسلامی و جبهه مقاومت نشد، بلکه تمام آزادیخواهان و جوانان در دنیا بیدار و وحدت میان مردم بیشتر و بیشتر شد.
وی با بیان اینکه پدرم بهشیشه عطری میماند که رایحه خوشش با شکستن آن در سراسر دنیا پیچیده است، عنوان داشت: امروز من زینب حاجقاسم به شما میگویم داستان کربلا دوباره در عصر ما تکرار و علمدار محور مقاومت تکهتکه شد تا ولی امرش آسیب نبیند.
دختر سردار شهید سلیمانی با بیان اینکه علمدار رفت تا ایران و ایرانی بماند تا ناموس حفظ شود، تصریح کرد: با شهادت حاجقاسم حجت بر همگان تمام شد و شیطان بزرگ را به دنیا نشان داد.
وی با بیان اینکه بهعنوان کوچکترین فرزند حاجقاسم، قسم میخورم تا آخرین لحظه عمرم دست از ولایت برنخوهم داشت و با شیطان بزرگ رو در رو مبارزه میکنم، اظهار داشت: امروز با خون پدر شهیدم در میدان نبرد حریف میطلبم.
زینب سلیمانی خاطرنشان کرد: دنیا بداند روح حاجقاسم در دنیا دمیده شده و هزاران قاسم سلیمانی آماده حرکت به سمت کاخ سفید هستند و شما باید تا آخر عمر بترسید و منتظر ما باشید و انتقام زمانی معنی میدهد که رژیم آمریکا، صهیونیست و آل سعود دیگر وجود نداشته باشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده به نقل از پایگاه خبری نفیر نیوز، اجتماع مردمی سلیمانی ها، عصر دیروز19 دی ماه، مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) با حضور عموم مردم شهرستان آباده، از میدان فاطمیه(س) تا میدان امام خمینی(ره) و میدان ولیعصر(عج) شهرستان آباده برگزار شد.
این مراسم با حضور تعدادی از هیئات مذهبی شهرستان، و مداحی مداحان اهل بیت همراه بود، و شرکت کنندگان در این مراسم با در دست داشتن تصاویری از سردار شهید سلیمانی ضمن گرامی داشتن رشادت های این سردار بزرگ، بر ادامه دادن راه او در مبارزه با تروریست و استکبار هم قسم شدند.
گزارش تصویری/ عکس: سجاد حکیمی /
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، به نقل از پایگاه خبری نفیر نیوز، مراسم گرامیداشت شهادت سردار سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی، عصر امروز 19 دی ماه، مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در هیئت فاطمیه شهرستان آباده برگزار شد.
این مراسم با مداحی مداحان اهل بیت(ع)، اجرای سرود در وصف سردار سلیمانی توسط گروه سرود پادگان ولیعصر(عج) آباده، اعلام برائت و انزجار از آمریکا همراه بود. علاوه بر مسئولین و اقشار مختلف مردم، حضور بسیاری از کامیون داران که ماشین های خود را مزین به تاج گل و تمثال سردار شهید سلیمانی کرده بودند، از نکات قابل توجه این مراسم بود.
گزارش تصویری/ عکس: سجاد حکیمی
انتهای پیام/1113
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای آباده، به نقل از نجباء ، در پی شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی» فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران، دبیرکل مقاومت اسلامی نُجَباء با حضور در منزل آن شهید والامقام، با خانواده ایشان دیدار و گفتگو کرد.
حجتالاسلام والمسلمین اکرم الکعبی» ضمن عرض تسلیت به صاحب البیت، با بیان خاطرهای، خطاب به دختر شهید سلیمانی اظهار داشت: یکبار شما را با حاج قاسم در عراق دیدم، اگر به خاطر داشته باشید وقت افطار بود. خیلی برایم عجیب بود، از حاج قاسم پرسیدم چرا دخترت را در معرض خطر قرار داده و به عراق آوردهای؟ ایشان پاسخ داد دخترم بسیار به من وابسته است و اغلب وقتها اصرار میکند که با من بیاید؛ لذا گاهی مجبور میشوم او را با خودم بیاورم.
وی با اشاره به وعده جبهه مقاومت برای گرفتن انتقامی سخت از تروریستهای امریکایی، تصریح کرد: از خداوند میخواهم به شما صبر دهد. شما حق دارید خیلی به حاج قاسم افتخار کنید ولی انشاءالله خیلی زود خبر انتقام حاج قاسم را خواهید شنید.
دبیرکل نُجَباء افزود: من به اینجا آمدم تا به شما تسلیت بگویم و با شما عهد میبندم که عراق دیگر برای آمریکاییها امن نخواهد بود.
شیخ اکرم الکعبی در پایان از خانواده این شهید سرافراز اسلام خواست که برای پیروزی مقاومت در برابر دشمنان قسمخورده اسلام دعا کنند.
به گزارش پایگاه خبری نفیرنیوز، با شیوع ویروس کرونا، گروه جهادی شهید بهنام محمدی بسیج دانش آموزی آباده، جهت تقویت کادر درمانی و بیماران کرونا، صبح امروز با تهیه آب هویج در محل مسجد جامع آباده و توزیع بین بیماران و کادر درمان مستقر در نقاهتگاه آباده به همدلی با بیماران و کادر درمان پرداختند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای آباده، به مناسبت سالروز شهادت شهید فرامرز رجائی فرمانده کل سپاه پاسداران، با صدور پیامی یاد و خاطره این شهید والامقام را گرامی داشت.
در این پیام آمده است:
امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"مقام معظم رهبری"
برخود فرض میدانم سالروز شهادت شهید والامقام فرامرز رجایی را خدمت خانواده معظم ایشان تبریک و تسلیت عرض نمایم.خداوند روح پرفتوح این شهید را با سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین محشور فرماید.
سرلشکر پاسدار حسین سلامی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شهیدفرامرزرجایی.متولد ۱۳۱۴در شهرستان آباده بود که در تاریخ 1366 در عملیات کربلای 10 در غرب کردستان منطقه ماووت به شهادت رسید.
قسمتی ازوصیتنامه شهیدبزرگوار:
به نام خدا.به نام اوکه همه چیزم ازاوست.
به نام اوکه ازاویم.معشوقم اوست.رفتم ازاوست.
یادم ازاوست.جانم اوست.ای همه چیزم به یادت هستم.به یادم باش.که بی توهیچ وپوچ خواهم بود.
خدایالیاقت شهادت درراهت رانصیبم کن.
پیامم به عنوان یک شهیدبه شمابرادران وخواهرانم این است که قدراین نعمت الهی،امام امت رابدانید و همیشه گوش به فرمان این بزرگوارباشید.
سالروزشهادت شهید فرامرز رجایی گرامی باد
پیام تسلیت امام جمعه آباده در پی شهادت شهید سرافراز حاج مجتبی ضیائی
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و إنا الیه راجعون
شهادت مردی صبور، زجر کشیده ای چندین ساله، جانباز هفتاد درصد، کسی که در عِداد افرادی که بیشتر مورد عمل قلب و چشم و ریه قرار گرفته بود اما لحظه ای لب به شِکوه باز نکرد، مشاوری دلسوز برای همگان، پاسدار نامدار و افتخار شهرمان جانباز شهید سردار حاج مجتبی ضیایی که پس از سال ها رنج و در نهایت به دلیل شدت ناراحتی قلبی به لقاءالله پیوست را به محضر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مقام معظم رهبری و ملت شهید پرور آباده و خانواده صبور و قرآنی ایشان تبریک و تسلیت عرض می کنیم.
امیدمان شفاعت او در قیامت است.
والسلام
سید حسن خراسانی 1399/2/2
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای آباده، حاج مجتبی ضیائی، از فرماندهان دفاع مقدس، و جانباز 70 درصد، صبح امروز بر اثر عوارض شیمیایی باقیمانده از دفاع مقدس، آسمانی شد و به همرزمان شهیدش پیوست.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران آباده گفت: حاج مجتبی ضیایی جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی پس از تحمل سالها رنج حاصل از مصدومیت شیمیایی به جمع همرزمان شهیدش پیوست.
مجتبی ضیایی جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی در سال 64 در عملیات والفجر 8 و در منطقه عملیاتی فاو از نواحی ریه، چشم و سر دچار مصدومیت شیمیایی شده بود و در ساعت 11 دوم اردیبهشت ماه 99 در سن 61 سالگی پس از سالها تحمل رنج مصدومیت شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پایگاه اطلاع رسانی شهدای آباده شهادت این مجاهد صبور و خستگی نا پذیر را خدمت حضرت ولیعصر(عج) ، مقام معظم رهبری، خانواده محترم این شهید معظم، دوستان و همرزمان وی، تبریک و تسلیت عرض می نماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد
گزارش تصویری مراسم تشییع شهید حاج مجتبی ضیائی(3)
تشییع پیکرجانباز شیمیایی شهیدحاج مجتبی ضیائی»در آباده
پیکر مطهر جانباز شیمیایی سردار شهید حاج مجتبی ضیائی، پنجشنبه 4 اردیبهشت پس از تشییع و بدرقه در گار شهدای آباده به خاک سپرده شد. حاج مجتبی ضیائی»، جانباز 70 درصد شیمیایی شهرستان آباده که 24 بهمن سال 1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو بر اثر بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق دچار مجروحیت شدید شیمیایی شده بود، پس از تحمل بیش از 34 سال رنج جانبازی به یاران شهیدش پیوست.
(گزارش تصویری از سایت خبرگزاری فارس)
( https://www.farsnews.ir/photo/13990205000030)
گزارش تصویری مراسم تشییع شهید حاج مجتبی ضیائی(2)
پرواز از دل خاک آباده تا آن سوی آسمان ها
پیکر مطهر جانباز شهید حاج مجتبی ضیایی از فرماندهان و یادگاران دوران ۸ سال دفاع مقدس پس از انجام تشریفات نظامی، طی مراسمی در گار شهدای آباده آرام گرفت. سردار شهید حاج مجتبی ضیایی، جانباز ۷۰ درصد دوران جنگ تحمیلی بود که صبح دیروز بر اثر عارضه قلبی به کاراوان رفقای شهیدش پیوست.
(گزارش تصویری از پایگاه اطلاع رسانی مقتدی)
(http://www.moghtada.com/8896)
گزارش تصویری مراسم تشییع شهید حاج مجتبی ضیائی(1)
گزارش تصویری؛ تشییع و خاکسپاری جانباز شیمیایی شهیدحاج مجتبی ضیائی»در آباده
پیکر مطهر جانباز شیمیایی شهید سردار حاج مجتبی ضیائی» در آباده استان فارس با حضور خانواده های معزز شهدا، جانبازان، آزادگان، همرزمان و مسولین استانی وشهرستانی صبح امروز پنجشنبه 4اردیبهشت 99 پس از تشییع در گار شهدای آباده به خاک سپرده شد. حاج مجتبی ضیائی»، جانباز 70 درصد شیمیایی شهرستان آباده که 24 بهمن سال 1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو بر اثر بمباران شیمیایی رژیم بعثی عراق دچار مجروحیت شدید شیمیایی شده بود، پس از تحمل بیش از 34 سال رنج جانبازی به یاران شهیدش پیوست.
(گزارش تصویری سایت پایگاه خبری شیرازه/ عکاس: حاج احمدرضا مداح)
مشاهده تصاویر بیشتر در سایت اصلی
http://shiraze.ir/fa/news/138448
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، مادر شهیدان نادر صمیمی و مهران صمیمی، مرحومه حاجیه خانم دلبر صادقی، به رحمت ایزدی پیوست.
مراسم تشییع و خاکسپاری این مادر فداکار، امروز چهارشنبه 1399/2/17 ساعت 15 عصر در محل گار شهدای آباده برگزار می گردد.
پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، مصیبت وارده را به خانواده محترم صمیمی تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند سبحان برای ایشان رحمت واسعه و همجواری با فرزندان شهیدشان و برای عموم بازماندگان، صبر و اجر مسئلت دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، 16 اردیبهشت، سالروز تولد شهید مدافع حرم حمید قاسمپور می باشد، به همین مناسبت متنی کوتاه تقدیم به مخاطبان محترم می نمائیم.
16 اردیبهشت تولد کسی است، کسی که مثل هیچ کس نیست، کسی که لبخند هایش بوی طراوت باران و بهار دارد
شهید حمید قاسم پور
16 اردیبهشت، هر چند باید سالروز آسمانی شدنت را جشن بگیریم ولی هر چه باشد امروز سالروز زمینی شدنت است تولدی بدون حضور خودت حمید جان چه خوب پیشوندی برای خودت انتخاب کردی و مهر تائیدش را گرفتی
شهید.
شهید حمید قاسم پور
همان شهادتی که لباس تک سایزی ست برای پوشیدن، منتها زمان دارد
هر زمان به سایزش رسیدیم لباس خودش می آید به سراغ.
چه جمله ی زیبایی ست.
شهادت هنر مردان خداست
بگذریم.
حرف زیاد است فقط یک کلام
تولدت مبارک مرد خدا
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده، یادوراه هفتمین سالگرد گرامیداشت شهادت شهید مدافع حرم، حمید قاسمپور، عصر امروز، پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402 در گار شهدای آباده، با حضور عموم مردم شهیدپرور شهرستان آباده، خانواده شهید، سردار ظهراب قنبری فرمانده لشکر 19 فجر، و مداحی مداح مدافع حرم کربلایی محسن ولایتی برگزار شد.
شهید حمید قاسمپور، در تاریخ 13 فرودین 1395، در سن 23 سالگی، در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در منطقه خانطومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد، و در آن زمان، مسئولیت اطلاعات عملیات گردان عمار لشکر فاطمیون را بر عهده داشت. و اولین شهید مدافع حرم شمال استان فارس است. این شهید مدافع حرم به دلیل نحوه شهادتش به حمزه مدافعان حرم ملقب است. گفتنی است تابوتی که شهید قاسمپور در آن تشییع شده بود نیز زینت بخش این مراسم بود.
تصاویر این مراسم را مشاهده نمائید:
منبع تصاویر: خـبرگزاری فـارس : http://fna.ir/3ccksl
درباره این سایت